چند سالی است که من می گریم. ولی ای کاش کسی می دانست. من و آرام دل غمگینم. مانند افسون است مانند یک رویاست. سحر نگاه او جادوی ایام است.

یک سال دیگه هم گذشت. سالی که پر از خاطره خوب و بد بود. بعضیاشون اشکتو در میارن و بعضیاشم خنده میاره رو لبا. همیشه عید برام جالب بوده . روزای پر رفت و امد. زدن همه و همه ی اونایی که.

Ultimo día completo de entrenamiento, muy duro con el cansancio que arrastramos. Terminando con la sexta noche.